راحنا:

سلام شیرینم : )
اول از همه میخوام بگم بابت اینکه قرار تولدت کنسل شد متاسف نباش ، ناراحت نباش. چون من درکت میکنم . اگه بهم نمیگفتن میتونستم کلی برات حرف بزنم ولی الان که ازم میخوان دارم دنبال کلمات میگردم ، دونه دونه دستشونو میگیرم و میارمشون بیرون . داشتم فکر میکردم راجب چی بگم؟ و چه چیزی بهتر از اینکه تو رو از دید خودم وصف کنم گل دختر؟ 
یه روزای تاریکی بود تو زندگیم که یه شمع گرفتی و منو تو تاریکی که توش بودم پیدا کردی ، بهم نور رو نشون دادی و یا حداقل برام وصفش کردی . یه روزایی بودی و یه روزایی نبودی . بعضی وقت ها دوست داشتم بهم تکیه کنی ولی تو محکم تر از اونی هستی که نیاز داشته باشی به تکیه گاه. میدونم تو خیلی قوی هستی ، میتونی خودتو جمع کنی ، بعد هر ناراحتی هر درد بلند میشی و خودتو ردیف میکنی ؛ شاید برعکس من. میخوام بگم من اینجام ، هر وقت احتیاج داشتی خبرم کن . من پشت در اتاق تاریکی وایسادم . شاید نوری نداشته باشم ولی میتونم با تجسمش کمکت کنم که حالت بهتر بشه .
دلم میخواد نوزده سالگیت برات پر باشه از خیر و برکت و شادی ، دلم میخواد وقتی بعدها به نوزده سالگیت فکر میکنی روی لبت لبخند رضایت باشه :) مواظب خودت باش و به جای من ۱۹ سالگیت رو زندگی کن ، لحظه به لحظه ۱۹ سالگیت رو زندگی کن و تولدت بازم مبارک باشه ^____^


Designed Originally By Erfan Banafsheh Birthday Special Edition